حتما شما هم به اين مطلب واقف شديد كه دائم در رسانه هاي جمعي ما عنوان ميشه فلان جاي اروپا يا آمريكا تظاهرات بوده ، عياشي، بي خانماني و گرسنگي در غرب بيداد ميكنه ، تمدن غربي در حال سقوطه و از اين دست حرف ها كه تقريبا به اخبار ثابتي تبديل شده است.
البته اين طور كه بيان ميشه انتظار اينكه اروپا سقوط كنه نبايد دور از ذهن باشه ، اما اين طور نيست !
ما به اين موضوع كاري نداريم كه چقدر بزرگنمايي ميشود و چه اهدافي را دنبال مي كند، فرض مي كنيم اين مطلب درسته حال اين سوال پيش مي‌‌‌‌آيد كه چرا نبايد نه تنها انتظار افول اين تمدن ها رو داشته باشيم بلكه بايد منتظر ادامه پيشرفت بيشتر هم باشيم.
آرنولد توين بي مورخ مشهور، ازآناني كه به پيشرفت تمدن كمك ميكنند به عنوان اقليت خلاق نام مي برد كه اقليت بسيار كوچكي هستنند اما تاثيرشان به تعداددشان مشخص نمي شود بلكه خلاقيت آنهاست كه تعيين كننده است اين اقليت خلاق مجبورند كه اقليت غير خلاق و چه بسا منفي را وادار به تغيير كنند تا تاريخ بشر پيشرفت كند و اين كار را با الهامات خواسته يا ناخواسته خود مي كنند و اگرآن ها اين كاررا نكنند آنگاه يك جامعه يا تمدن به آخر خط مي رسد.
اگر در جامعه ي غرب و به ويزه آمريكا عده كثيري از جوانان وقت خود را صرف عياشي و خوشگذارني آن هم به دليل شرايط محيطي و جامعه ميكنند (در نظر بگيريد كه امكانات و طرز تفكر جامعه ي امريكا در ايران بود!) در طرف ديگر سيل امكانات در اختيار افرادي است كه دائم مشغول فعاليت و تحقيق و پزوهشند ، انسان هايي كه كه بي وقفه تلاش مي كنند تا پيشرفت چشمگير تمدن غرب از حركت باز نايستد.در غرب با وجود اين افرادخوشگذران سرمايه ي اصلي در اختيار افرادي قرار داده مي شود كه به جامعه كمك مي كنند ، اما در ايران چه؟ آيا كساني كه خواهان خدمت به جامعه بشري مي شوند مورد احترام قرار ميگيرند ؟
سركوب كردن خلاقيت اين اقليت خلاق منجر به سقوط اجتماع و تمدن خواهد شد .هنگامي كه توانايي هاي خلاق براي پيشرفت جامعه به كار برده نشوند روحييه ي فعاليت و مبارزه جويي محو مي شود و اجتماع در سراشيبي سقوط قرار مي گيرد .
همان اتفاقي كه فكر ميكنم مدتهاست در ايران اتفاق افتاده و كماكان در جريان است.
بهتر است ما هم به جاي دنبال كردن كمبود هاي جوامع و حتي افراد ديگر به فكر رفع كاستي هاي خودمان باشيم . به قول مولوي :
اي خنك جاني كه عيب خويش ديد هركه عيبي گفت آن بر خود خريد
